یوسف یوسف ، تا این لحظه: 10 سال و 24 روز سن داره

پسر بهار

سفر یاسوج

سلام خوشمزه ترین میوه ی باغ زندگیم دوستت دارم خیلی زیاد خیلی خیلی زیاد واست نوشته بودم که بعداز عقد دایی میثم بابا جون هممون رو برد یاسوج. خیلی به همه خوش گذشت. ولی حیف که کم بود. ولی همه چیز عالی بود. هم آب و هوا و هم مناظر طبیعی که داشت و هم میوه های خوشمزه اش. اینقدر میوه هاش درشت و آبدار و تازه بودن که اگه خودم رو شاخه نمیدیدمشون باور نمیکردم که اینا طبیعی باشن. اینا هم چند تا از عکسای شما توی اون مسافرت: قربونت برم . توی عکس بالا روی میز واسه خودت سینه خیز میرفتی و همینجور ریخت و پاش میکردی. همه هم قربون و صدقه ی خرابکاریهات میرفتن. این هم عکس آبشار مارگونه . فوق العاده بود. اینم میوه های شیر...
26 آبان 1393

اندر احوالات یوسف جان (6 ماهگی)

سلام زیباترین غنچه ی باغ زندگیم چقدر زیبا و دوست داشتنی شدی توی این روزهایی که من سرمست از شیرین کاریهای تو هستم چقدر ساعتها و روزها و ماهها بی وقفه و بی امان از پی هم میگذرند و تو چه عاشقانه و زیبا در برابر دیدگانم رشد میکنی و روز به روز رعناتر و بزرگتر میشی. اصلا نمیتونم باور کنم که تو 6 ماهگی رو پشت سر گذاشتی و وارد 7 ماهگی شدی. فدای زیبائیهات بشم من این روزها من و بابا اینقدر غرق در شیرین کاریهای تو هستیم و اینقدر ذوق زده و خوشحال از بزرگ شدن توئیم که شمار روزها ازدستمون در رفته. من این روزها حکم باغبانی رو دارم که هر روز با نگاه کردن به غنچه ی زیبای روئیده شده توی باغچه ی زندگیش غرق در سرور و شادی میشه. هر روزی که میگذ...
21 آبان 1393

اندر احوالات یوسف جان (5 ماهگی)

سلام زیباروی مادر الهی که من فدای خنده های شیرینت بشم حال و احوالت چطوره زندگیم؟ همه چیز روبراه و بر وفق مراده؟ اگه جواب مثبته که خداروشکر. به یاری خدای بزرگ و مهربون نازنین پسرم 5 ماهگی رو پشت سر گذاشت و وارد 6 ماهگی شد. 5 ماهگیت به نوعی اوج شیرین کاریهات بود البته برای مامانی مثل من که با هر خنده و هر حرکتی از جانب تو غرق در شادی میشم تمام ساعات و روزها در اوج هستند. توی 5 ماهگی شروع کردی به سینه خیز رفتن. با یک دستت سعی میکنی خیلی دلاورانه و مقتدر تمام بدنت رو به جلو بکشی. نمیدونی که با دیدن این صحنه ها چقدر اشک شوق به چشمای من و بابایی اومد و هزاران هزار بار خدای مهربون رو شکر کردیم. اون لحظات اینقدر مسرور ...
6 آبان 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسر بهار می باشد